در سینماسایه‌های این هفته می‌خوانیم:

● معرفی فیلم کوتاه «هتل شوالیه‌» از وس اندرسون؛ پیش درآمدی بر «دارجلینگ محدود»/ محبوبه عموشاهی

● معرفی فیلم «پس از طوفان» از سینمای ژاپن به کارگردانی هیروکازو کورئیدا/ مینا خازنی

فیلم «هتل شوالیه» فیلم کوتاهی به کارگردانی «وس اندرسون» و محصول سال ۲۰۰۷ است.
فیلم روایت دیدار «جک» با بازی «جیسون شوارتزمن» و دوست‌دختر سابقش «رت» با بازی «ناتالی پورتمن» در اتاقی در یک هتل در پاریس است.
می‌توان گفت این فیلم پیش‌درآمدی بر فیلم «دارجلینگ محدود» (به انگلیسی: The Darjeeling limited) و درواقع بخشی از شخصیت‌پردازی یکی از سه برادر دوست‌داشتنی آن فیلم است. اما درعین‌حال که تکمیل کننده‌ی آن فیلم است، خودش نیز به تنهایی می‌تواند یک فیلم مستقل و کامل باشد و بدون دیدن فیلم «دارجلینگ محدود» هم می‌توان از دیدنش لذت برد.

در فیلم بلند «دارجلینگ محدود» درجایی که جک درحال نوشتن پایان یک داستان کوتاه است هم ارجاعی به این فیلم کوتاه می‌شود. «فرانسیس» در آن فیلم به «جک» می‌گوید قضاوت کردن درمورد داستان بدون دانستن بقیه‌ی آن سخت است و درواقع شاید در آنجا اشاره به همین فیلم کوتاه دارد. این ایده‌ی خلاقانه‌ی «وس اندرسون» را مثل تمام فیلم‌هایش که پر از ایده هستند، دوست داشتم.

روایت فیلم روی مرز بین واقعیت و رویا پیش می‌رود به طوری که مشخص نیست که آن آدم‌ها توی دنیای واقعی کنار یکدیگر هستند یا فقط در تصور ذهنی یکدیگر حضور دارند. رنگ و نور و طراحی خوب صحنه به همراه بازی خوب «ناتالی پورتمن» و «جیسون شوارتزمن» ما را به درون روایت و احساسات درونی شخصیت‌ها می‌برند. شخصیت‌ها با اینکه انگار از دل قصه‌ای دیگر آمده‌اند و چیز زیادی از آنها نمی‌دانیم اما احساس درونی آنها به‌گونه‌ای رازآلود و پر از غم به تصویر کشیده می‌شود.

موسیقی فیلم نیز درخدمت این رؤیاگونه بودن این فیلم است ما را بیشتر به سمت خیالی بودن شخصیت‌های فیلم می‌کشاند. موسیقی Do you go to (my lovely) که ساخته‌ی «پیتر سارستد» است با شعری از خودش، روایت یک دختر خیالی به اسم «ماری کلر» است که در خیابان‌های فقیرنشین ناپل بزرگ می‌شود و بعدها به پاریس می‌رود و داستان از دیدگاه دوست دوران کودکی ماری کلر روایت می‌شود. بعضی نیز عقیده دارند که روایت مربوط به دوران کودکی «سوفیا لورن» است و بعضی هم معتقدند که آهنگ از یکی از آهنگ‌های یک خواننده و بازیگر دانمارکی به نام «نینا» الهام گرفته شده است. می‌توان گفت که شاید همین رازآلود بودن موسیقی نیز یکی از اجزای مهم تکمیل‌کننده‌ی فیلم است.

● محبوبه عموشاهی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

فیلم پس از طوفان (به انگلیسی: After the Storm) به کارگردانی هیروکازو کورئیدا است که ظاهراً تحت عنوان عمیق‌تر از دریا هم ترجمه شده است. این فیلم محصول سال ۲۰۱۶ ژاپن است که از فیلم‌های شرکت‌کننده در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن همان سال نیز بود.
کورئیدا از مطرح‌ترین کارگردان‌های سینمای ژاپن است که در سال ۲۰۱۸ با فیلم «دزدان فروشگاه» (Shoplifters) برنده جایزه‌ی نخل طلای کن نیز شد. این کارگردان ژاپنی با ساختن چند فیلم رئال در ژانر درام خانوادگی، مانند «هیچ‌کس نمی‌داند» و «مثل پدر، مثل پسر»، «خواهر کوچک ما»، «قدم‌زنان»، «زندگی پس از مرگ» و…، جایگاه خودش را در ساخت و پرداخت چنین فضاهایی تثبیت کرده است.

فضای فیلم‌های او بسیار نزدیک به واقعیت بوده و خالی از هرگونه عنصر اضافه و سانتی‌مانتال برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب است.
«پس از طوفان»، روایتی از زندگی یک نویسنده به نام ریوتا است که علارغم موفقیت اولین رمانش و کسب جایزه برای آن، در زندگی‌اش شکست‌ خورده، بعد از گذشت ۱۵ سال از نوشتن اولین رمانش، هنوز موفق به ادامه‌ی کار نویسندگی نشده، در یک شرکت خصوصی کارآگاهی مشغول به کار است و مدام قمار می‌کند، می‌بازد و می‌بازد و می‌بازد.

در ظاهر، فیلم ساده است، بدون هیچ پیچیدگی خاصی، بدون شعار و بدون هیچ پیام گل‌درشتی و حتی شاید بدون هیچ خلاقیت ویژه‌ای. اما چرا برای مخاطب انقدر دلنشین است؟ من فکر می‌کنم همین پرداخت ساده و بی‌زرق و برق یک روایت، کاری سهل و ممتنع است. مسئله‌ای که به کمک کارگردان آمده تا بتواند مخاطب را ببرد داخل فیلم و کشش لازم را ایجاد کند که او دو ساعت تمام بنشیند پای مسائل عادی یک خانواده، بازی‌های خوبی است که شاهدش هستیم. میمیک‌های صورت، جزئیات اکت‌ها و نوع نگاه‌ها باعث شده که ما با یک فیلم خوب طرف باشیم.

من فیلم را دوست داشتم و پیشنهاد می‌کنم.

● مینا خازنی اسکویی ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *