از قالبِ غزل به رباعی پناه برد
خود را به هر بهانه به‌سمتِ گناه برد!

از عاشقی نوشت و هوس را حلال کرد
اندیشه را به منطقه‌ی شرم‌گاه برد

مشکوک شد به آن‌چه که گفتند انبیاء
دل را به ناکجا‌کده‌یِ لا اِله برد

از آبرو گذشت و برایش مهم نبود
باروت را شبانه، به انبارِ کاه برد

بی‌ترس، از زمین و زمان انتقاد کرد
خورشید را به زیرِ قدم‌های ماه برد

هنجارهای خوب و بدِ کهنه را شکست
قُضّات را به دخمه‌ی بی‌دادگاه برد…

این شاعر از تزاحمِ افکارِ نیمه شب
بر روی تختِ خود، به سرودن پناه برد

زهرا موسی‌پور فومنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *