میکشم دستهامو توو سیلاب
شب اینجا چقدر تب داره
یکسره ابر و بارونه اینجا
یکسره دشت زیر آواره
سمت تنهایی خودم میرم
دشت از هر طرف توی آبه
«گالان اوجا» توو سیلِ وامونده
هست و نیستش همه روی آبه
دشت یکسر شده پُر از آب و
«سولماز»ش گیر کرده توو خونه
نمیدونه چه کاری باید کرد
حال و روزش خراب و ویرونه
دیگه جنگِ «یموت» و «گوکلان» نیست
جنگ، جنگ «گالان» و سیلابه
میشه حس کرد خستگیهاشو
چشمهاش چند روزه بیخوابه
دستهاش سمتِ آسمون میره
شاید ابرا رو وا کنه از هم
شاید آفتاب مهربون بازم
باز بذاره روو زخمهاش مرهم
داریوش جلینی
*گالان اوجا (galan ouja)
و سولماز اوچی (soolmaz ouchi)
دو شخصیت اصلی کتاب «آتش بدون دود» استاد نادر ابراهیمی.
*گوکلان و یموت: (gooklan&yomout)
دو طایفهی بزرگ و اصلی ترکمن.