با من بمون تا آخر مهتاب
این شب بدون تو چه خاموشه
وقتی که نیستی ماه هم حتی
روی لباسش ابر میپوشه
وقتی تو نیستی شهر بُغ کرده
دیوارها از دم سیاپوشن
گلهای توی گلدونا دارن
خونم رو جای آب مینوشن
تو شاهکار خلقتی اما
یک جای کار انگار میلنگه
این دل نداره هیچ احساسی
این قلبی که تو داری از سنگه
دردم رو من با کی کنم قسمت
وقتی تو نیستی و دل آشوبه
وقتی تو نیستی و یکی داره
روی نگاهم اشک میکوبه
یه مجدلیّه تو چشات داری
که راهِ هر رویا رو سد کرده
چشمای تو هر قلب عاشق رو
توی خیابونها رصد کرده
توی سکانس آخر این فیلم
من با دیالوگهام درگیرم
شلّیک کن، قلب من آمادهست
تا وقتی تو باشی نمیمیرم
داریوش جلینی