میخوام امشب سرِ من گرمِ نخواستن باشه
استکانمو نگیر! میخوام زبونم وا شه
خیلی حرفا هس که باید تو سرت فرو کنم
با چیزایی که ندیدی تو رو روبرو کنم
اونی که جول و پلاس و یه شبه برد منم!
آش کشک و پشت پای رفتنت خورد منم!
آدم فراری از کوچه و پس کوچه منم!
اونی که هرچی خدا داده بهش پوچه منم!
میزنم… سلامتیِ تو سرِ گرم میخوام
روی پیشونیِ داغم عرقِ شرم میخوام
اگه غم دوروبرم اومده… حقت بوده
میزنم… هرچی سرم اومده حقت بوده!
بسه پرپر زدنم! دیگه باید پر بکشم
خط هفتمو نوشتمو باید سر بکشم:
به سلامتیِ حال و روزِ غارت رفته
به سلامتی هرکی به سلامت رفته
برو ای حسرتِ فردای خودم! خوش باشی
بُتِ خوش تراشِ دستای خودم! خوش باشی
گوشِ شیطونِ حروم زاده میشد کر باشه
با تو میشد همهچی یه جورِ بهتر باشه
میشد این زمستونو بهار کنم… نشد دیگه
میشد عاشق بمونی! چیکارکنم… نشد دیگه
شبِ ماه گرفته که چراغ حالیش نمیشه
پیشونیِ گُرگرفته داغ حالیش نمیشه
من قراره یه وزیدن توی شالِ کی بشم؟
مالِ غصه خوردنم! قراره مالِ کی بشم؟
بسه این حالِ خراب نمیره تو کتم دیگه
وقتشه حاااالی بدم به سر و صورتم دیگه
عکسای قدیمیمونو ببینم عشق کنم
عشقمو ازم گرفتن! بشینم عشق کنم!
تو شبام صورتِ ماه و شکلِ لبخند کنم
با زورِ بازو دلِ شکستهمو بند کنم
آخرین زورِ یه دیوارِ کج و مخروبم
روی میزم استکانِ آخرو میکوبم
به سلامتیِ حال و روزِ غارت رفته
به سلامتیِ هرکی به سلامت رفته…
به سلامتی هر کی به سلامت رفته