خیره به تصویر سردم در فضاپیما
میشمارم هی ستارههای قرمز را
[در تمام بیتهای زوج برمیگر… ]
…دم به دم سیگار در دیوار این فردا
پا به بیرون میگذارم، سطح بیرنگیست
در ستاره، روی پرچم، توی این رویا
درس خواندن پشت میزی رنگ و رو رفته
شکل یک سیاره روی دفترم [_برپا!]
هیچ چیزی توی این سیاره اصلا نیست
غیر موجودات بیگانه، همین ماها
[راوی این صحنه سوّم شخص میباشد]
بوی الکل، جیغ يک بچّه [_بگو بابا]
مرد در سیارهاش یک خانه میسازد
مرد بعدی چشمهایش خیره به بالا
فرشاد صحرایی
موجودات بیگانه، همین ماها… هر کسی سیاره خودش… خیلی لذت بردم… مرسی