کبود از کلمات کنار متن
از توشیح حواشی شیهه در دهان آماس
تذهیب گواهی فوت و گلمرغیهای اعلامیه
محاسبهی اینکه چند ثانیه کِل در سوگ جوان چهارشانه، با دو پا و احتمالاً دو دست
معادل چند ساعت گریه است
و پرسیدن رنگ چشم سکتهکردگان راه پزشکی قانونی
وقتی که جز سرخ، پاسخی نباشد
کبود از کنارههای خیابان
ابروهای سوخته از سایش سطلهای آتش
سرخهای از سکته در راه پزشکی قانونی
که تشکیل چشم دادهاند
بر جزیرهای که صورت است در میان دریای سرخ
که (اگر پانویس کنم دریای سرخ، معنای دیگری می دهد)
پیراهن هرچه بلند
کبود شوکر بر گرده را نپوشاند
شبی که بهترین خبر، جواز دفن تو بود
جواب جواز جوان جوار تو دفن شدن بود
ای پیراهنت بلند
ای کبود شوکر بر گرده را نپوشانده
ای هزار ثانیه کل از صدات میافتد
در سوگ کسی که ببخش، شمار دست و پاش را هیچ یک از بخشهای خبری نگفتهاند
و سوگ، مادر جوان جوارم بود
که کِل کشید و گواهی فوت، تذهیب شد.
هزار ثانیه کل از صدات میافتد
مرا که مرده ام از راه تانک ها بردار
نفس اگر بکشم دست هات میافتد
نگفتهای نامم ازکجات میافتد
سرم ولی به تمام جهات میافتد
به خون من گذر رد پات میافتد
عابران عزیز
لطفاً از خون من رد نشوید
که تهران اگر سرخ شود
نقشه بند نمیآید
تهران سرخ شد
نقشه بند نیامد
تو رفته بودی قبرستان ماشینها
برای قاتلانت فاتحه بخوانی
قرار بود هرکداممان اول مُردیم
نوک برج میلاد به یاد آن یکی سیگار بکشیم
شبی که مُردی
برج میلاد پایانهی ابرها بود
ابرهایی که میدان راه آهن پیاده شدند
و گریه کردند
کبود از کلمات کنار متن بودم
باتوم یکی از کلمات کنار متنم بود
تنم را گرفته به تحشیه
سرم را میکند زیر متن
متن را زیر آب
آب را زیر دریا
تا ماهیان سرگردان بین آب و دریا از تشنگی بمیرند
تا من پرنده پرنده بیایم
به گریههای تو از گاز اشک آور
دستمال مرطوب برسانم
دهانت را بخیه کنم
بگویم برای پیراهن آدمی با یک قلب، دو جیب زیاد بود
وقتی که اعلامیههای گلمرغی و جواز دفن
در یک جیب جا میشدند
و قبرهای دو طبقه با خانههای دو طبقه فرق دارند.
بگویم و آژیر آمبولانس
کِل بکشد
در سوگ جوان چهارشانه
با دو پا
و احتمالاً دو دست