طلوع تو وسط صخرهها یه معجزه بود
درست لحظهی تعلیق بین مرگ و حیات
صدات توی سکوتم به گوش من نرسید
ولی به موقع رسیدن به دست من دستات
◼
ببین که ما همهی راهو اشتبا(ه) رفتیم
من و تو بد نشدیم و فقط بد آوردیم
نتیجهی همهی سعی ما همین شد که
تهش دوباره لب پرتگا(ه) به هم خوردیم
نگام کردی و گفتی بیا ادامه بدیم
نگات کردم و گفتم که اشتباه نکن
میون ما یه شکافه به عمق این درّه
برو و پشت سرت رو دیگه نگاه نکن
ببین ادامهی این راه میرسه به کجا
دو تا مسیر جدا و جهان نامربوط
برای تو قدمِ بعد یعنی آزادی
برای من قدم بعد میرسه به سقوط
قرار شد که بری از همیشهی دنیام
نخواستی که کنار من اشتباه کنی
درسته داد کشیدم ولی قرار نبود
سرت بچرخه به سمتم، منو نگاه کنی
◼
نگاه کن به شکستم، به انعکاس سقوط
به این ادامهی غمگین… سه نقطهی مبهم
نمیرسه به تو دستم با اینکه نزدیکیم
صدات میرسه اما چقدر دوری ازم
#علی ولیاللهی
من عاشقتم
تو عاشقمی
دوست دارم
میمیرم برات
تموم شد رفت….
با دیدگاه بالا موافقم…
hamishe tarane hat ro doost daram
همیشه یه حس خاص دلچسب تو کاراته علی جان
انصافا خوب بود خسته نباشین