یادداشت سردبیر:
تشدید را چگونه بخوانیم؟
سؤالی که همیشه از خودم میپرسم این است که آیا ادبیات و اختصاصاً شعر، ترجمهپذیر است؟
من شخصاً، بهعنوان یک شاعر، بارها تن به ترجمهی آثارم دادهام. البته وقتی شعرهایم به زبانهای سوئدی، چکی، اسپانیولی، آلمانی و عبری ترجمه شده بودند، بهعلت عدم تسلطم به این زبانها، هیچ درکی از نتیجهی کار نداشتم. تنها با نقدها و بازخوردهای مخاطبانم روبهرو بودم که آنها هم نمیتوانستند تصویر دقیقی از آنچه را که در ترجمه اتفاق افتاده بود، به من منتقل کنند. در ترجمهی اشعارم به زبانهای انگلیسی و نروژی، اوضاع تا حدودی متفاوت بود، اما به جرأت میتوانم بگویم یک نویسنده و شاعر هرگز نمیتواند کنترل صددرصدی بر روند ترجمهی آثارش داشته باشد. بههیچوجه معنا، زیبایی و تکنیکهای بهکاررفته در شعر اصلی، بهصورت کامل به زبان دوم منتقل نمیشوند. برای تن دادن به ترجمه، باید سطح توقعتان را بسیار پایین بیاورید.
بگذارید یک تجربه را با شما درمیان بگذارم. در یکی از مجموعههایم، شعری با محوریت ملاقات یک زن (راوی) و یک پرنده دارم که حاصل این ارتباط در انتهای شعر، اینگونه تصویر میشود: «یک تخمِ گرم، زیر پتو دارم». مترجم برای ترجمهی این مصرع به زبان نروژی، کلمهی «تخم» را بهمعنی تخم گیاه یا هستهی میوه ترجمه کرده بود. مخاطب غیرفارسیزبان هم شعر را میخواند و بهنظرش بعضی قسمتهای شعر عجیب بود، اما نه غیرممکن (زیرا در شعر هر چیزی ممکن است!). حتی بسیاری از آنها شعر را دوست داشتند، بدون آنکه از تغییری که در ترجمه اتفاق افتاده بود، باخبر باشند.
اینها را گفتم تا به این سؤال اساسی برسم که آیا شعری که درنتیجهی ترجمه تولید میشود به همان اندازهی شعر اصلی مخاطب را راضی میکند؟ یک مثال متفاوت میزنم. ترجمهی انگلیسی قسمتی از یک شعر مولانا را میخواندم و هرچه سعی میکردم با جستجوی کلمات کلیدی، شعر اصلی را پیدا کنم، نمیتوانستم. بعد از جستجوی فراوان، شعر مولانا را پیدا کردم. شعر فارسی را که خواندم، آنقدرها هم به دلم نچسبید. مترجم، معنای فلسفی شعر مولانا را در چند سطر با زیباترین و خلاصهترین کلمات ممکن، دوبارهنویسی کرده بود. با اینکه خواندن شعر اصلی با وزن و قافیه، آهنگینتر و گوشنوازتر بود، اما من ترجمهی انگلیسی آن شعر را بیشتر دوست داشتم. پس حتماً میشود ترجمهای از یک اثر ادبی ارائه کرد که حتی از اثر اصلی نیز دلچسبتر باشد.
همیشه میتوان به آثار ترجمهشده نقدهایی وارد کرد، اما بههیچوجه نمیتوان اهمیت ترجمه را در ادبیات نادیده گرفت. هیچ فردی در جهان نیست که بتواند به همهی زبانهای زندهی دنیا صحبت کند. یک اثر ادبی، پیچیدگیهایی دارد که باعث افتراق آن از مکالمات روزمره و متن روزنامهها میشود. ممکن است شما به زبانی دیگر صحبت کنید و بنویسید، اما توانایی ترجمهی یک اثر ادبی به آن زبان را نداشته باشید. اینجاست که نقش و جایگاه مترجم در ادبیات نمایان میشود.
ما برای شکلگیری این شماره از گاهنامهی ادبیات مستقل ایران، از تمام مترجمان حرفهای و تازهکار دعوت کردیم تا آثارشان را برای ما بفرستند و نتیجهی لطف بیکران این دوستان به نشریه، این ویژهنامه به نام «تشدید» است. چرا عنوان «تشدید» را برای این شماره انتخاب کردهایم؟ زیرا تشدید یکی از عجیبترین علامتهای نگارش فارسی (و در اصل عربی) است. علامتی که بدون حضور حروف دیگر الفبا، خوانده نمیشود. حتی اگر آن را بالای یک حرف الفبا بگذارید، باز هم نمیتوانید صدایش را بشنوید، مثلا «بّ». در شرایط خیلی خاصی باید قرار بگیرد تا صدایش شنیده شود؛ صدایی که تکرار حروف دیگر است. به حروف دیگر الفبا قدرت میبخشد، اگرچه خودش هیچ نیست.
خوشحالیم که تعداد آثار رسیده، مثل همیشه بالا بود و ناراحتیم که قادر به انتشار همهی آثار نیستیم. در این شماره، علاوهبر آثاری که مترجمان حرفهای برایمان فرستاده بودند، آثاری از دوستان مترجم بسیار جوان نیز به دست ما رسیده بود که بهعنوان قدمهای آغازین در ترجمهی آثار ادبی، ارزشمند و امیدوارکننده بودند، اما باتوجهبه سطح کیفی آثار منتشرشده، تصمیم بر آن شد که از این شماره کنار گذاشته شوند. امیدواریم این مترجمان جوان، ناامید نشده و همچنان بر حضور در عرصهی ادبیات پافشاری کنند. همچنین آثاری به ایمیل گاهنامه رسیده بود که ترجمهی اشعار فارسی به سایر زبانها (بیشتر انگلیسی) بودند. همانطور که در فراخوان ارسال آثار ذکر شده است، ما از انتشار این ترجمهها معذوریم، زیرا این شمارهی گاهنامه را اختصاص دادهایم به ترجمهی آثاری از سایر زبانها به فارسی.
مخاطب این شماره، با مطالعهی شعر و داستانها، علاوهبر اینکه از خواندن آثار ادبی لذت خواهد برد، میتواند با نویسندگان/مترجمان موردعلاقهاش نیز آشنا شده و در بازار کتاب و نشریات، بهدنبال خواندن سایر آثار آنها باشد.
بسیار دوست داشتیم که نسخهی زباناصلی آثار را نیز منتشر کنیم، تا هم سایر مترجمان بتوانند کیفیت کار یکدیگر را بسنجند و هم فضایی آموزشی برای مترجمان جوان فراهم شود، اما بهعلت الزام به رعایت حق تکثیر (کپیرایت) برای انتشار اصل آثار، این گاهنامه باید رضایتنامهی کتبی تمام ناشرانی که متن اصلی را منتشر کردهبودند، دریافت میکرد که باتوجهبه عدم رعایت کپیرایت در انتشار آثار ترجمهشده در ایران، این مسئله مقدور نبود.
و اما شمارهی بعدی گاهنامه: شمارهی بعدی اختصاص دارد به آثار «طنز» و با نام «خخخ» ارائه خواهد شد. از همهی دوستان ادیب و طنزنویس درخواست میشود، آثار خود را مثل همیشه بهصورت فایل word به ایمیل postmodern4444@gmail.com ارسال کنند. همانطور که در فعالیت چندسالهی ما در این گاهنامه دیدهاید، چیزی به نام سانسور اخلاقی در این نشریه وجود ندارد و تنها دلیلی که میتواند باعث عدم انتشار یک اثر شود، پایین بودن کیفیت ادبی آن است؛ هرچند گاهی آثاری نیز به دلایل فنی (مانند نواقصی در ارسال آثار) از حضور در نشریه بازمیمانند. گروه ادبیات مستقل ایران، خود را متعهد میداند که تمام آثار رسیده (شعر، داستان، ترانه و انواع دیگر ادبی) را مطالعه کرده و بازتابدهندهی همهی آثاری باشد که حدأقلی از کیفیت را دارا باشند.
صمیمانه منتظر آثار شما برای شمارهی بعدی هستیم!
فاطمه اختصاری
برای دانلود این گاهنامه، روی لینک زیر کلیک کنید:
شمارههای قبلی گاهنامه:
گاهنامهی «میم» (شمارهی اول) – نسخهی ویندوز – نسخهی موبایل
گاهنامهی «جیم» (شمارهی دوم)
گاهنامهی «لاف» (شمارهی سوم)
گاهنامهی «ژ» (شمارهی چهارم)
گاهنامهی «دال» (شمارهی پنجم)