چه ماهی است که قهرید آبگیر از من؟
مرا بچسب به قلّاب یا بمیر از من!
به روزنامه، به شبنامه، توی اینترنت
خبر گرفت… و امّا چقدر دیر از من
تمامیِ صفحاتم، تمامیِ موهام
سپید میبینی چون شدهست پیر از من
به گریههات بخندم؟ نه! بیتفاوتتر!
تو ابر باش تو رگبارتر… کویر از من!
مرا به سینه بچسبان به عمق پستانهات
که بیقرار شود قطرههای شیر از من
به من بچسب که دیوانهوار دلتنگی!
به من بچسب… و تا صبح لب بگیر از من
به من بچسب که سنگم اگرچه سختترم
بجنگ دوست بازندهام! اسیر از من
به من بچسب، به تاریخِ پشت این کلمات
که واژهها تله باشند تا… پنیر از من!
که رد شود کسی از مرزِ ناخودآگاهم
شقیقههات پر از درد، غرق تیر از من
که گم شوی تهِ سردرد، از فراموشی
که هیچ چیز نمانَد… بنوش سیر از من!
به موشِ داخل سوراخ، ماهیِ در حوض
نگاه کن که منم! اسم را بگیر از من
جدا شدی و ندیدی چه بر سرم آمد
نمانده است به جز «تو» در این مسیر از «من»
دوباره آمدهای تا چه؟! من، پُر از خالیست
بساز یک نفرِ تازه ناگزیر از من…
سید مهدی موسوی
به عمق نهانت خالی بشو از درد بگذار، پر کند روزگار سهم خوبت را در گریز از من، هر کسی درو کرد کاشته هایش را سهمی گرفت، کاشته های نبوده ام را ملخ خورد بی گریز از من…. چقدر شعرتون زیباست و منبع الهام… بی نظیر هستید استاد????????
بساز یک نفرتازه…توهمیشه عالی هستی ❤❤❤
کاش دکلمه ی این شعر رو هم قرار می دادید.
خیلی عالی بود، اگر کدام کتاب جامع در مورد ویژهگیهای غزل پست مدرن یا دارید و میشناسید معرفی کنید، خوشحال میشوم.
تو تمام ناتمامی
تو سراعاز هر مدرنی
ولی از نوع پستش
تو همان ابراهیم زمانی
که تابو در شعر شکاندی
به هم ریختی قافیه و وزن
با یک لگد تمام تار و پود شعرها
تو کنون امام شاعرانی
یا که تابو شکن قصه های
تو همانی که با شعرش
زد با پشت دست بر دهان معلم ابیات
که هی میگفت مصرع قافیه کوفت