دست بردیم در حرام و حلال
دست بردیم در گذشته و حال
دست بردیم در جنوب و شمال
بت ما بود… کعبهاش کردیم
که فقط قبله سوی او باشد
دست بردیم در خیالِ تنش
یقهی نیمه بازِ پیرهنش
بعد هم یک رساله آوردیم
که در آن گفتهایم آبِ وضو
باید از آبروی او باشد
دست بردیم در حساب و کتاب
سورهای را سروده و گفتیم:
چه به جز “صاف” میتوان نامید؟
صفتی را که اشتراکی از
دهنِ ما و موی او باشد
دست بردیم در میانهی راه
در فرامینِ دینِ لااکراه
گم شد و رفت… رفت سمتِ گناه
بعد گفتیم: از شهیدان است
یاسر قنبرلو
یاسر همیشه عالیه