تحلیل روانشناختی منظومهی ویس و رامین بر اساس نظریهی لیبیدوی فروید و فردیت یونگ
نویسندگان: اسحاق طغیانی ، آزاده پوده
نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی، شماره 16، پاییز 1394
منظومهی ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدین اسعد گرگانی، كه در حدود سال 446 به نظم درآمده است، داستانیست با اصل كهن –عهد اشكانی– و به دلیل همین قدمت، میتوان نمودهایی از كهنالگوهای یونگ را در آن به نظاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقهی جنسی او و فرایند فردیت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت كه نتیجهی حاصل آن، از تبدیل شدن یك عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حكایت دارد و این همان خودشناسی است كه در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. كهنالگوهای اصلی كه یونگ در رسیدن به تعادل و تكامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت كه از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در كنار این صور مثالی، اشارهای شده است به نماد ماندالا، كه یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیت رسیدن میداند. این داستان حكایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است كه این هر دو آغازی است برای فرایند فردیت او.